محبتم زبانه کشید و شعلهایش گل داد در تن بی ارایش من

میشود زود این زمان های بدون بازگشت

سختی شکننده افکارم در این هم همه ی تفکر دنیا اسوده نیست 

هنوز هم زمان زود میگذرد .. زود

شکافتــــ صخرهای مغزمــ را       صدایــ ابشارهای دلتـ 

در پس این تلاطــمه وجودت آرامش من است 

میشکند سکوتم را   میشکنـــــد

رهایی گریه ام از سر بی وجودی توست 

کی میشوی تمام وجودم ای رهایی من 

نیمیـــ از شبــــ است و ستارهایم تکه هایشانــــ گم شده است

دیر نیست نزدیک تر از دلم به اسمان 

تکاندم این دل را در تاریکی شبت ای ستاره ی من گم شده ام پیدا میشود در تاریکی شب

رها کردم تا رهایم کند در روشنای خودش تاریکی روشنم را ای سکوت من

نرگسم را شکسته  و تکهایش پازل وجودم میشود

این تکمیل شدن را دوست دارم .. دوستـــــ

امد زدور باز هم اوای صداییــ / شوق رسیدنش را میشنومــ

میشکافت پرده دلم را / به اجابت کردن او  

دستان دلمــ باز گشوده اغوش بی حواسی خیالش را 

پر کشید روحم در صدای ارامش او 

پنجره قلبم باز نشد به شوق رهای روح  

صدایشـــ می آیــــد هنوز

میشکافد صدایه هنجره روحم . کالبده آشفته به خیالی ام را  

اه سخت است تنهایی زیستنــ  تنها گذاشته ام روحم را در این قفس

قفس را خواهد شکست زندگی ام تمام میشود تا وجودی از تو شوم ای تمام وجود من 

صدایمـ‌ را میشنویــ‌ و من تروو میخوانمــ / خاموشیـ صدای درونم تو را زمزمه کرد 

ای تنهایی من 

رفت باز این ســـــر حوصله ام را 

نشد برای آخرین بار اور را ببینمــ 

قانعشــ میکنم دلمــ  را تا به رفتنش عادت کند فضای خیالم را از بی کسیــ

میرود تا آسوده شومــ  

این اشنا همیشهــ با من است 

صدای رفتنش سخت است دلم را خش انداخته این تنگای نفس هایش ( حوصله ام را میگویم )

ولی باز آسوده شدم از این خیال های طوفانی به رفتنش نگاهم را نوشته ام 

تا شاید یک بار از این دست خط خیالی ام راحتی وجودم را طلب کنم 

سخت است سخت . 

شکسته شد شیشه قلبم با سکــــوت تو 

این چه سنگیست که صدایش شکستن است 

صــــدای پایت میکشد مرا . 

کی تمام میشود این اعدام های من .